عروس با دختر فرق داره

چون اون یکی پسرشو بیشتر دوست داره شوهر بدبخت منم باید طبق میلشون رفتار کنه ک طردش نکنن جاریم اگر با عرض معذرت رو کله اش ب..... هیجی نمیگه که اون پسرش ناراحت نشه چونکه اگر به زنش چیزی بگن دعوا میکنه و قهر میکنه باشون البته جاریم خودشم خیلی سیاست داره

مادرشوهرمن میگه عروسم مثل دخترمه خیلی حرص میخورم چون میدونم الکی میگه آخه مگه آدم دخترشو از خونه بیرون میکنه. همیشه انتظارداشت من کارای خونش روانجام بدم ولی دخترش تا لنگ ظهرمیخوابید هیجی بهش نمیگفت حتی لباساش رو میشست غذا میاورد جلوش. یه هزارتومنی به ما کمک نکرد ولی الان بااینکه دخترش شوهرش کرده گاهی پول شهریه دانشگاهش رومیده. هیچ وقت هیج وقت روزایی که بااینا زندگی کردم یادم نمیره بدترین روزای عمرم بود

واسه پدر و مادری ک پدرو مادر باشن فرقی نداره نه مادرشوهر من ک ننه فولادزره است

اره والا

منم کلی بهشون محبت میکنم

همین دیروز برا جهیزیه خواهرشوهرم هدیه خریدم ولی انگار ن انگار اهمیتی داشت 

تازه اخرشم گفتن بی هماهنگی ما هیچی نخر و هرچی خواست خودش میخره

اینم شد چشم و رو

وقتی کاردارن میشناسنت وقتی خر از پل بگذره نگاتم نمیکنن

دقیقا مشکل منم همینه مادرشوهر بدذاتم موقع گرفتاری میک عروس و پسر وظیفشونه اما موقع خوشیا دخترا صف اولین و میگ عروس غریبس

نه اصلا درست نیست مهم کیفیت رابطه هست ربطی به هم خون بودن نداره ....الان دختر خاله من دوستاشو از من بیشتر دوست داره چون با اونا خاطره بیشتری ساخته ....بعضیا ذاتا بی لیاقتن مثل یکی از خواهر شوهرای من ک قبل ازدواجش همیشه به من می‌گفت تو از خواهرام بهم نزدیک تری مثل خواهرم میمونی ولی الان ک ازدواج کرده کلا شده یه آدم دیگه ولی من هیچوقت حس عروس نداشتم همیشه خودمو از خانوادشون میدونستم اما الان خیلی ناراحتم ک مجبورم مثل خودشون رفتارامو عوض کنم