سلام دوستای خوبم
امروز یه مهمونی دعوت بودیم . تعداد مهمون ها هم زیاد بود . یه مهمونی خیلی باکلاس بود . صاحب خونه حسابی سنگ تموم گذاشته بود . دخترا و عروساش کلی شیک و باکلاس بودن و پذیرایی میکردن..
تا اینکه
چشمتون روز بد نبینه...در حین اوردن شربت که عروس خانوم میاورد یهو پاش گیر کرد به نخ های فرش با سینی شربت یهو افتاد زمین و هرچی شربت بود ریخت رو مهمونا
بچه ها نمیدونستم بخندم یا گریه کنم... صدای نفس مهمونا هم دیگه نمیومد
عروس جرات نداشت بلند بشه
خیلی دلم سوخت
ینی افتضاح شد مهمونی