اینا رو تا حدی قبل ازدواج میشه فهمید شما چطور نفهمیدی؟
من یه خواستگار داشتم خیلی از من خوشش میومد، خودش منو دیده بود بعد به مادرش اینا گفته بود بیان خواستگاری
جوری به من نگاه میکرد محو میشد تو صورتم ! خیلی عجله و اصرار داشت زودتر بیان خونمون
خلاصه اومدن و من یک لباس نسبتا پوشیده پوشیدم وقتی داشتم میرفتم تو اشپزخونه بابام گفت مامانش از کیفش عینک دراورد و منو ورانداز کرد انگار نه انگار من رفتم، مامان بابام که اونجان میبینن حرکت زشتتو!
گذشت و ازش خیلی عجیب خبری نشد، بعد یه روز گفت مامانم گفته اون یکی عروسمون که هیکلش اصلا به خوبی این خانم نیست روز خواستگاریش دامن خیلی خیلی کوتاه پوشیده بود این چرا انقد پوشیده لباس پوشیده بود (یعنی مادرش خوشش نیومده بود و اون آقایی که محو من بود کلا دلسرد شده بود) یه شب گفت اگه اشکال نداره سه تایی با مامانم بریم شام بیرون
منم قبول کردم
حسابی هم خوش تیپ شده بودم
از قضا مادر گرامیشون خیلی از من خوشش اومد و همون شب پسرش بهم تکست داد و کلی گرم گرفت
یادم نیست باز چه مسئله ای پیش اومد گفت مامانم این جور گفته گفتم تو چشت به دهن مامانته؟ بگه خوبه میگی خوبه بگه بده قبول میکنی که بده؟؟؟ بیخیال من با شما ازدواج نمیکنم
اون موقع من 22-23 سالم بود
بیشتر وقتا معلوم میشه ادما چطورین تقریبا