دوست عزیز پسر من سه سالش تمام شده و کاملا از آب و گل پرونده. شوهرم هم شدید بچه دوست داره. جدیدا هم تو خونه خودمون رفتیم . طبق برنامه خودمون من الان باید اقدام میکردم واسه بارداری اما با توجه به شرایط موجود جامعه به هیچ وجه زیر بارش نمیرم.
خشکسالی،بیکاری،گرونی،بی ثباتی
تو شرایطی که آدم از فردای خودش مطمئن نیست خیلی ببخشدا مگه دیونم یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم
گاهی نگاه پسر معصومم میکنم تو دلم میگم مامان کاش تو یه کشور دیگه مثه سوسیس به دنیا نیومدی
آروم و بی دغدغه
به سری یکی از آشنا ها بهم گفت فردا روز پسرت شاکی میشه که خواهر برادر نداره و تنهاست
گفتم بهش هروقت شاکی شد میگم مامان شرمنده تو دوره ای باید واست خواهر برادر می آوردم که پولمون جز بی ارزش ترین ها بود
آب نداشتیم
برق نداشتیم
قیمت ها لحظه ای زیاد میشد
امنیت نبود
ریسک نکردم یکی دیگه بیارم
ایشالله خدا کمک کنه همینو به به جا برسونم بچه دوم پیشکش