2777
2789

ما پنج سال نامزد بودیم ، جز سه چهار بار اون هم تو دو سال اول هیچ جا منو نمی برد ، هفته ای یه بار می رفتیم خونشون ، اونجا هم اگه خواهرش بود با اون گرم می گرفت ، من هم با مادرشوهر تنها می موندم ، اگر هم خواهرش نبود یا بازی می کرد یا وب گردی ، الان هم یه سال ازدواج کردیم به اصرار من چند بار بیشتر بیرون نرفتیم ، اون هم نیم ساعته یه بستنی پیتزایی خوردیم و برگشتیم ، همه فکر و ذکرش مادر و خواهرشه ، هر کاری از دستم بر می اومد کردم ، دیگه به این نتیجه رسیدم که دوستم نداره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مشکل منم همینه ولی من یه پسر درم .نزار بچه دار بشی.همه میگفتن بچه شیرینی زندگی هستش.والا از روزیکه پسرم بدنیا اومد زندگیمون دعواست.همش گیر میده به بچه .مثلا چرا به بچه شیر نمیدی همیشه گرسه هستش.اونجوری برندار .فلان کارو نکن بهمن کارو بکن و.........

حالا کجاشو دیدی خونه ما تو یه آپارتمان مادر شوهرم هستیم  شوهرم اصلا خونه نمیاد همش پیش مامانش هستش کامپیوتر بازی میکنه.هروقت هم میگم ماانش میگه بیچاره چیکار داره مثل بچه ها میره قلیان و ... توخونه کامپیوتر بازی میکنه دیگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  2 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  1 ساعت پیش