2777
2789
عنوان

قی چشم نوزاد

13745 بازدید | 26 پست

دوستان بچه من دوماه و نیم سنشه ولی از همون اوایل تولدش یه چشمش خیلی قی میکرد

البته الان خیلی بیشتر از ماه اول شده

البته فقط بعد از خواب همیشه چشمش قی میکنه جوری که باز نمیشه پلکاش

دکتر بچردمش گفت مجرای اشکش میخواد باز بشه ماساژ بده خیلی ماساژ دادم اتفاقا گوشه چشمشا برای باز شدن مجرای اشکش ولی بی فایدست انگار

فقط یه چشمشم هست

چه کار کنم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دختر من تا ۸ماهگی اینجوری بود هر دکتری میبردم میگفتن ماساژ بده ی قطره میدادن تا زمانی ک قطره رو استفاده میکردم خوب میشد تا تموم میشد دوباره شروع میشد 

اخر سر ی دکتر خیلی عالی پیدا کردم 

دو تا دونه قطره داد 

گفت ماساژم نده 

خدا خیرش بده از مطب اومدیم فرداش خوب شد 

اگه شیر داری شیرت رو بدوش بریز روی چشمش و ماساژ بده معجزه میکنه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

فقط و فقط و فقط ماساژ من بارها دکتر بردم داروهای مختلف گرفتم و هر دفعه کلی ماساژ میدادم بعد می دیدم فایده نداره ول میکردم دوباره میبردم دکتر ، دفعه آخر بردم چشم پزشکی گفت اگه با ماساژ خوب شه که هیچ وگرنه باید میل بزنیم که نیاز به بیهوشی و اتاق عمل داره دیگه از ترسم روزی 500 بار مدام ماساژ دادم مطمئن نیستم ولی فکر کنم الان خوب شده ، الآن شش ماهه هستش

روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .

عزیزم پسر من همین شکلی بود

پماد دکتر بهش می داد (اسم پمادشو نمیدونم ولی برای استریل چشم بود که زیر پلک چشم می زدم پماد خیلی خیلی کوچیکی بود شاید بگم اندازه انگشت اشاره دست می شد) ماساژ می دادم حتما هم دکتر بهت گفته نحوه ماساژش چه شکلیه از زیر چشم به سمت بینی می ری

روزی چن دفه انجام بده یا وقتی بچت بغلته شیر می خوره خیلی آروم و با نوازش براش ماساژ بده

من سر این داستان کلی دکتر رفتم و گفتن اگه خوب نشه تا یکسالگی مجرای چشمش باید با دستگاه باز کنیم

ولی شکر خدا خوب شد الانم پسرم سه سال و نیمشه

نگران نباش

برادر زاده منم همینجور بود دکتر شیراز بردیم گفت ماساژ بدین خوب نشد باید جراحی بشه

بعد یک ماه بردیم گفت تغییری نکرد مجبور شدیم جراحی کردیم

خداروشکر خوبه جراحیشو تو بهبهان انجام دادیم ۱میلیون و خورده ای شد لیزریه 

خواهر زاده منم همینجوری بود خیلی قی میداد حتی تو بیداری باید همش کنار چشم سمت بینی اونجارو ماساژ بدی برددکتر گفت تا یه سالگی خوب میشه باورتون نمیشه همن روز تولدش کلا دیگه نیومد قط شد

👶👶


 قی کردن چشم اطفال، دفع رطوبت اضافی است که توصیه می شود مقدار جزئی به اندازه یک لایه کوچک عسل زنبوری چند گیاهی را داخل چشم کودک بریزید. مثلاً زمانی که خواب است می توانید چشم کودک را باز کرده و این کار را انجام دهید.

طبسنتی روازاده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792