وای بچه ها من دوساله عقدم خانواده شوهر خیلی اذیت میکردن الان تقریبا 6ماهه باشون قهرم اصلا نرفتم اونام خبر نگرفتن از من...دلیل قهرمم تیکه هاشون نبود دیگه علنا توهین بهم کردن ....
بدحور شکستم هم دلم شکست هم غرورم هم تموم تک تک سلولا بدنم....بعد 6ماه دارم میبینم خدا چقد بزرگه چجوری دارع نشونشون میده هرروز هرروز ی مشکل براشون پیش میاد اما نمیفهمن واسع دل شکستع منه...نمیفهمن ....فقط میگن تو چشمیم 😢
دل من شکست گفتم میسپارم به خدا به همشونم گفتم حتی به فامیل درجه یک شوهرم....اما دلمم میسوزه براشون ....یهاتفاقا جبران ناپذیری برا همون کسی ک دلمو شکوند افتاد هم دلم خنک شد هم دلم سوخت ...😢