دارم زور ميزنم ي چيز خنده دار يادم بياد😖😖😖
انلاينا فعال باشين
شوهرم خیلی خیلی جدیه. زنداداشم بی نهایت شوخ. با زنداداشم.جای بودیم شوهرم اومد دنبالمون من توی ماشین با اب و تاب تعریف میکردم صحنه های خنده دار امروز رو ک البته برا مادوتا خیلی خنده داربود. (من شوهرم رو میشناسم و میدونم ک واقعا گوش میده و اهمیت میده اما پذیرفتم ک مدلشه درکنارهمه خوبیاش) بعد هرجی میگفتم فقط گوش میداد.زنداداشم بلند گفت خورزو خان میخنده خورزو خان گریه میکنه. کیانوش داره میخنده گیانوش داره گریه میکنه. شب های برره. وای خودش نتونست طاقت بیاره بالا پایین میشد درحالت سایلنت.
اینم یه بار از سرکار برگشت دیدم صدای ماشینش نیومد ک بزنه تو حیاط😐
گفتم چرا ماشینو نیاوردی داخل ، جایی میخوای بری بعد نهار؟😞
یهو گفت واااااای ماشین😲
اصلا یادم نبوده انقدر ذهنم مشغول بوده با تاکسی اومدم 😐
ماشین جلوی در اداره شون بوده همونجا کنار ماشینش ، تاکسی گرفته😐😐😐😐😐
😂😂😂😂😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
