عزیزم «گیریم» خیلی هم شروع مودبانه ای برای جمله نیست.
ولی قبل از هرچیزی تمرکزت رو بذار روی زندگی شخصی خودت تا بفهمی گیر کارتون کجاست. سر هر چیزی سریع دلت نگیره راحت تری. من که توی زندگی شما نیستم. هزار تا گیر و گرفتاری ممکنه توی زندگی شما باشه که ما ازش بی خبریم. برای همین کسی هم بخواد راهنماییت کنه به احتمال زیاد بدتر گمراهت می کنه.
با شوهرت بشین حرف بزن. زیاد هم حرف بزن. نه توی دعوا. وقتایی که هردوتون آرامش دارید بشین خیلی از در خوشی باهاش حرف بزن. مثلا این طوری شروع کن که: اون روز اون حرف رو زدم به نظرم خیلی تند رفتم. نظر تو چیه عزیزم؟
یا: من فکر می کنم برای این که کمتر با هم دعوامون شه بهتره وقتی عصبانی هستیم بریم جلوی پنجره یه هوایی بخوریم.
یا: عزیزم اون دو هفته که خونه مامانم بودم خیلی دلم برات تنگ می شد. چقدر خوب بود بیشتر با هم تلفنی حرف می زدیم. فکر کنم تو از حرف زدن با تلفن خوشت نمی آد. ها؟
یا: امروز یه هو عصبانی شدی. دوست دارم بدونم چی باعث می شه عصبی بشی تا اگه بتونم رفعش کنم.
حرفات رو به شکل توقع نگو. بلکه برعکس به صورت پیشنهاد بگو یا بگو من اینطوری دوست دارم.
نگو: تو هیچوقت برای من وقت نمی ذاری.
بگو: وقتایی که برام وقت می ذاری و به حرفام گوش می دی خیلی حس خوبی دارم.
قهر نکن. زیاد خونه مامانت نمون. با مادرش لج نکن. بذار بهت اعتماد داشته باشه و حرفایی که مامانش می زنه رو ازت پنهان نکنه. تو سه چهار بار پشت سر هم بهش بگو: حالا مامانت اون طوری گفت تو نباید جوابشو می دادی. بالاخره مادره دیگه. ما باید تحملمون رو ببریم بالا.
یا بگو: بالاخره اونم بزرگ تره. شاید طرز فکرش با من و تو فرق کنه. ولی از روی دلسوزی حرف زده.
بعد معجزه این جمله ها رو ببین. خیلی هم افتخاری نداره شوهرت توی دعوا طرف شما رو بگیره. چون بالاخره یه روز برمی گرده سمت مادرش. هیچوقت شوهرت رو توی موقعیتی قرار نده که مجبور باشه بین شما و مادرش انتخاب کنه. چون حتی اگه شما رو انتخاب کنه همش عذاب وجدان داره.
بله، مشاورهاش رایگان هستن.