سلام همسرم برا چن روز رفته یکی از شهرها برای امتحان .منم خونه مادرشوهرمم. بچه کوچیک دارم نوزاد نزدیک ۴ماهشه .زیاد کار نمیکنم نهایتش یه ظرف بشورم یا سفره بندازم .الان حرف زد بهم که گفت چرا تشکت رو انداخته بودی اتاق دیگه.تشک رو چون نمیدونستم چطوری بزارم اصولا تا میکردم میزاشتم رو زمین .هی حرف زد زد زد هیچی نگفتم اومدم طبقه بالا خونشون .به نظرتون برگردم شهرمان امروز عصر .تاحالا حتی به مادر شوهرم نگفتم تو .نمیدونم چیکارکنم.راهنماییم کنین خیلی دلم گرفته😢😭😭😭😭
بهترینـم، تو ثابت کردی که میشه یه دریــاااا تو یه دل جاکرد تورو دیدم و دید من به این زندگی تغییر کرد همین لبخند شیرینت منو با عشــق درگیر کرد چه آراااامش دلچسببببی تماشای تو بم میده تو ایده آل ترین خوابی که بیداری من دیده
منوتو کنار هم دوتا آدم خوشحال و شاد و خوشبخت و مثبتیم که همیشه ردیف دندونامون معلومه