شوهرم مدام در حال قربون وصدقه رفتن اعضای خانوادشه تمام حواسش جمع که یه دفعه چیزی نگه که خدای نکرده ناراحت بشن ،بخاطر این ناراحت نیستم بخاطر این ناراحتم که برای من اصلا اینجوری نیست خیلی وقتا راحت دلمو میشکنه،حالا هرکی از بیرون رفتاراشو میبنه فکر میکنن چه خوشبحال من شده با این شوهر مهربون احساساتی ،دیگع دارم از دستش افسردگی میگیرم نمیدونم چکارکنم ،وقتی عصبی هم میشه خیلی بددهنه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عین شوهر من همیشه تو دوران عقد میگفت مادرم برای من مادر نکرده هی میگف مادرتورو بیشتراز مادر تو دوس دارم...واقعنم مادرش اینجور بود تموم زندگیش پسر کوچیکه و دختراشه...عروسی ک کردیم انگار تازه مادرشو پیدا کرده وااای چقد حرص میخورم
گاهی نخوانده قرعه بنام تو میشود...گاهی نمیشود ک نمیشود...الهی شکر