اره.ته دلم بچه میبینم خوشم میاد ولی اصلا تصور اینکه مدام بخوام درگیرش باشم و وقت بگذارم و چجوری بزرگش کنم رو ندارم.اینکه چی میشه و چجور ادمی میشه .اینکه وقتی نمیتونم کامل بهش برسم و براش وقت بگذارم شاید ادم خوبی تربیت نشه.اینا برام سخته.شوهرم که کلا میگه بچه نیاریم اگه یه روزی بچه خواستیم اینهمه بچه بی سرپرست هست.یکی میاریم.یه بچه رو هم بهش کمک کردیم.ولی من اصلا اینو نمی خوام و همیشه تا این حرفو میزنه باهاش مخالفت میکنم و میگم اگه بچه دار نشدیم باشه این کارو میکنیم ولی قبلش اول خودمون باید حداقل سعی کنیم بچه بیاریم.
الان چند ماهه دارم به بچه دارشدن فکر میکنم.بیشتر بخاطر سن ام.البته گاهی وقتا.و راستش هر بار از اون همه مسئولیت میترسم و میگم حالا ولش کن.بیشتر سعی میکنم کلا بهش فکر نکنم و درگیر کارم باشم.آخه بچه اوردن خیلی مسئولیت بزرگیه.من اصلا در حدی نیستم که مادر بشم