یدفعه چند شب تب ولش نکرد دکترا گفتن عفونت کرده باید بستری بشه خیلی عذاب کشیدم اونموقع هم بازم سر چی الکی با مامانمینا شوهرم حرفش شده بود وزیاد نمیومدن پاشم قبل از این شکست تو محل کارش بر اثر تصادف اومد تو خونه نشست بهونش بیشتر شد برا آزار من یادم نمیره من یه خواهر بیشتر ندارم تا با مامانم میومدن منو ببینن باهاشون حرف نمیزد وجلشون با من دعوا میکردخوب برگردیم به جربان بستری شدن پسرم