سلام مادر شوهرم خیلی خوبه ها ولی از یه اخلاق گندش متنفرم
همه فامیل من و شوهرم تو شهرستان هست من و شوهرم بخاطرکارش اومدیم یه شهر دبگه.
جاریم خوتش پیش مادرشوهرم نیست جدا زندگی میکنن.یه ماه پیش بخاطر یه کار ضروری من مجبور شدم تنها برم شهرستان وشوهرم بخاطر کارش نتونست بیاد.موقع برگشتن به مادرشوهرم میگم شوهرم دلش براتون خیلی تنگ شده و اصلا نمیتونه بیاد ببینتتون کارش زیاده و اصلا مرخصی نداره.برگشته میگه نه نمیتونم من بیام بهاره (بهاره جاریم هست)تنها میمونه نمیتونم تنهاش بذارم بیام فکرم میمونه پیشش.داشتم خفه میشدم جاریم 24ساعته پلاس خونه مادرشوهرم ها خودشم دست به سیاه سفید نمیزنه حتی پوشاک بچه اشم مادرشوهرم عوض میکنه.انوقت مادرشوهرم نیومد پسرشو ببینه موند کلفتی بهاره رو بکنه....
واقعا که اسم مادر گذاشتن رو خودشون