2777
2789

دوستاي گلم سلام ميخوام داستان بارداريمو بذارم قبلا تايپ كردم و فقط كپي مي كنم اگر بخونيد و لايك كنيد كه متوجه بشم خوندين و نظر بدين ممنون ميشم  

🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم  يه صلوات لطفا

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دانشجو بودم يك سال و ده ماه بود كه ازدواج كرده بوديم وضع مالي بدي نداشتيم دستمان به دهانمان ميرسيد اما مستاجر بوديم اون هم طبقه چهارم يه آپارتمان كه آسانسور نداشت  شوهرم يه وانت داشت كه قبلا باهاش بار جابه جا مي كرد اما چند ماهي بود كه رفته بود تو  يه مغازه شاگردي ميكرد تا لم كار دستش بياد و  بعد خودش مغازه بزنه از موقعي كه مغازه رفته بود از پس اندازمون خرج ميكرديم چون حقوق خيلي كمي داشت خرداد ماه بود و امتحاناي آخر ترم  سوار اتوبوس مي شدم تا دانشگاه برم توي اتوبوس بعضي موقع ها حالت تهوع داشتم فكر ميكردم از گرمي هواست چند روزي بود پريودم عقب افتاده بود اما از بس در گير امتحانات و درس بودم كه ياد پريودم نبودم يه روز شوهرم گفت نبايد پريود بشي گفتم آره يه هفته دير شده نكنه حاملم و خنديدم اين حرف رو با حالت تمسخر گفتم

🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم  يه صلوات لطفا

اما شوهرم  با ترس گفت شايدم حامله اي  يادت نيست اون شبي كه احساس كردم درست جلوگيري نكردم من با يادآوري اون شب ترس به جونم افتاد و زدم تو سرم و گفتم واي خدانكنه من بچه نميخوام شوهرمم كفت منم نميخوام نه بابا مگه به اين الكيا آدم بچه دار ميشه ما دوتا  هنوز نميدونستيم قدرت خدا چقدره و با يه نيمچه اسپرم هم بچه مياد

🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم  يه صلوات لطفا

فرداعصر به شوهرم زنگ زدم كه داشتي ميومدي يه بي بي چك بگير وقتي بي بي رو آورد  اول داخلش رو خوندم چون طرز استفادش رو بلد نبودم رفتم داخل دستشويي و ديدم دو تا خط قرمزه بي بي رو آوردم بيرون و به شوهرم گفتم دو تا خط چي بود گفت حاملگي گفتم خاك تو سرم حاملم و زدم زير گريه شوهرم با پريشوني اومد و بي بي رو ازم گرفت و نگاه كرد و دوباره بروشورش رو نگاه كرد و گفت واي آره حامله اي باورم نميشه اون شب كلي گريه كردم شوهرمم تو خودش بود و ناراحت گفت فردا برو يه آزمايش بده اينا شايد اشتباه باشه تا صبح خوابم نبرد فكر ميكردم به درسم به خونه ماشين به بچه ناخواسته به آرزوهايي كه داشتم و همش به باد رفته بود حتي به مامانم كه چجوري بهش بگم اصلا خجالت مي كشيدم فكر ميكردم گناه كردم

🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم  يه صلوات لطفا

صبح پاشدم و جزوه امتحانم رو برداشتم و رفتم بيمارستان نزديك خونمون نوبت دكتر زنان گرفتم وقتي وارد مطب شدم دكتر گفت مشكلت چيه گفتم چند روز پريودم عقب افتاده و ديروز بي بي زدم و دو تا هاله داشته گفت خب مباركه بارداري كفتم خانم دكتر من اصلا بچه نميخوام شروع كرد به نوشتن سونو و دارو و آزمايش وگفت حالا كه حامله اي و بايد خودتو برا مادر شدن آماده كني گفتم آزمايش برم نكنه بي بي اشتباهه گفت نه يه سونو نوشتم برو

🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم  يه صلوات لطفا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792