این چیزا دل آدمو میشکنه سر مراسم عموم دو ماه تمام گریه کردم فقط غصه عموی نازنینم کم بود مادر شوهرم یاد مادرشوهر بازیش افتاده بود اه اصلا ارزش نداره شکلات جون یادش میافتم میبینم الکی خودمو اونموقع عذاب دادم مرگ واسه همه هست منکه دلم صاف نمیشد سر مراسم یکی از فامیلاشون نرفتم اونم به این خاطر که با خودش نگه نفهمم
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی ******پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم