وسطای ماه رمضون بود ، داشتیم بفرمایید شام نگاه می کردیم ، شوهرم یهو گفت اینا همش لات و الواتن دیشب با شلوار کردی اومده بودن بزن یه کانال دیگه منم گفتم ما که دیشب ندیدیم تو مغازتم که ماهواره نداری پ کجا دیدی که .... بعضی وقتها یه کارایی ازت سر میزنه آدم بهت شک می کنه
یهو قاطی کرد گفت تو که به من شک داری .....مم نیستی دیگه هر کاری دوست دارم می کنم تو هم هر کاری دوست داری بکن خلاصه جر و بحثمون شد و فرداش رفت سرکار
بعدش از همدیگه دلجویی کردیم ولی نمیدونم چرا اون حرفش از ذهنم پاک نمیشه یکم ازش سرد شدم نمیدونم چیکار کنم حرفشو پس بگیره همش ذهنم درگیره