همسر دومم:
اولین باری که با هم قرار گذاشتیم ببینیم همو، گفت فلان ماشینم.
رفتم سوار شم. سلام کردم یهو هیجان زده شد گفت ماشالله بعد دستشو گرفت جلو صورتش 😂😂 دستپاچه شد و خیلی هم بد رانندگی میکرد.
اونجام گه رفتیم نشستیم گفت دفتر داری؟ گفتم اره. دادم بهش. یادداشت برام نوشت و گفت: تو همونی که سالها دنبالش بودم قول بده تنهام نذاری😐😐
جلسه اول و این حرفا؟؟
عاشق شده بود ولی من همه ش میخندیدم تو دلم بهش
بعد کیفمو برداشت بوسید 😐😐😐😐
و خیلی کارای دیگه