2777
2789
عنوان

رمان خوناااش توروخدا بیایید لطفا

| مشاهده متن کامل بحث + 486 بازدید | 43 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من رمان زیاد خوندم 

مانند اثار م مودب پور نسرین ثامنی و...

رکسانا

گندم 

یلدا 

یاسمن

پریچهر

شیرین 

انتخاب 

در قلب منی 

کژال

دالان بهشت 

بامداد خمار 

و....

خیابان پاییز * برزن مهر * پلاک ۵
فقط اسمشو میخوام به نظرتون بزنم نت میاره ؟؟؟

سلام اسمش :اگه گفتی من کی ام 

 یه روزی مثل همین امروز  نه موی سپید داشتم نه غصه و دغدغه برای فردا .درست مثل امروز  دخترم بی دغدغه مست جوانیم بودم و  در اوج ...  اما الان من می دونم که چقدر زمان زود می گذره... پس  دخترا و پسرای  من قدر لحظاتون رو خوب بدونید ((مادری))
سلام اسمش :اگه گفتی من کی ام 

نه اشتباههه این اون نیست

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز