من یبار قهر کردم سر سیگار کشیدن شوهرم دعوامون شد رفتم خونه بابام پنج روز موندم شپهرم نه زنگ میزد نه اومد دنبالم روز ششم سالگرد ازدواجمون بود بهم پیام داد میخوام بیام دنبالت منم اولش جواب نمیدادم بعدش گفتم باید قول بدی دیگه سیگار نکشی و فلان و فلان آخرش راضی شدم اومد دنبالم شام از بیرون گرفته بود یه دسته گلم برام خریده بود