سلام 4 ساله ازدواج کردم ی جاری دارم.کلا دوتا برادران.من عروس دومی.از زمانی که اومدم خیلی با جاریم خوب بودیم.بچه دارم که شد خیلی واسش بچه داری کردم دائم خونه ما بود.زیادی مهربون بودم.گاهی از خودم بدم میاد.تا اینکه من باردار شدم ورق کاملا برگشت و چون توجه از روی خودش و بچش برداشته شد ی آدم دیگه شد.موقع زایمانم اومد خونم و دعوا راه انداخت که دیر بهم زنگ زدید و...؛فکر کن تازه زایمان کردی ی زایمان سخت و یکی میاد میریزتت بهَم.حتی به مادرشوهرمم که اونجا بود فحاشی و به احترامی کرد.ولی بعدش بخشیدمش. سال بعد ی بی احترامی دیگه و باز بخشیدمش.ولی رفتارش ادامه داره بچش که دخترمو اذیت میکنه طلبکار میشه و تندتند چیز میگه هیچ ابایی از گفتن حرف نداره.شما بودید باهاش چکار میکردید؟؟