2777
2789

موضوع از این قراره که یک ماه پیش با همسرم رفتیم یه اپارتمان دیدیم فوق العاده قشنگ بود بد جوری دلم پیشش گیر کرد ولی همسرم بنا به دلایلی نخریدش ...

اصلا نمیتونم از فکرش بیام بیرون این خونه ای که داخلش هستیمو اصلا دیگه دوس ندارم از چشام افتاده حوصله تمیز کردنشو ندارم ...

کلا این موضوع رو کل زندگیم تاثیر گذاشته حوصله جایی رفتن ندارم حوصله به خودم رسیدن ندارم کل فکرم شده اون خونه

از قضاااا یکی از همکارای شوهرم خرید اون خونه رو که این موضوع هم روم تاثیر گذاشته همش میگم خوشبحالشون

یه جورای بهشون حسودیم میشه و همش دعاهام این شده که خدایا از حسادت دورم کن

بیخودی روزی دوسه بار گریه میکنم

کمکم کنید چیکار کنم

شبهای هجر گذراندیمو زنده ایم هنوز ...مارا به سخت جانی خود چنین گمان نبود 

حق داری منم بودم ناراحت می شدم اونم حسادت نیست داری غبطه می خوری به همکار شوهرت این با حسادت فرق داره 

منم بودم جگرم کباب می شد تو ذوقم می خورد 

در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی، نکته اینجاست که من راز نگه دار ترم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

درکت میکنم هی میخوای حسودی نکنی لامصب اصلا راه نداره منم چندشب پیش جایی مهمونی بودم فهمیدم پدرشوهرم دوستم براشون خونه ماشین خریده مغازه برا کار کردن شوهرشم زده حالا اونا میخوان برن اونجا زندگی کنن راحت...هرکار میکنم نمیتونم حسودی نکنم😯😊☺😑

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.
درکت میکنم هی میخوای حسودی نکنی لامصب اصلا راه نداره منم چندشب پیش جایی مهمونی بودم فهمیدم پدرشوهرم ...

حسودی نیست غبطه می خورید به حالشون این دو تا فرق داره!

در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی، نکته اینجاست که من راز نگه دار ترم
حسودی نیست غبطه می خورید به حالشون این دو تا فرق داره!

هرچی هست چند روزه باهاش درگیرم الان یکم فراموشش کردم خب هرکسی ی طوریه زندگیش دیگه...

و خداوند توجیح را افرید...

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.
هرچی هست چند روزه باهاش درگیرم الان یکم فراموشش کردم خب هرکسی ی طوریه زندگیش دیگه... و خداوند توجیح ...

غبطه خوردن یعنی اینکه دلت می خواد جای اون طرف بودی شرایط اون داشتی اتفاقات خوبی که برای اون اتفاق افتاد برای تو هم اتفاق میافتاد

ولی حسادت یعنی دلت می خواد سر به تن اون شخص نباشه دلت بخواد یه اتفاق بد براش بیافته که همه خوشیهاش یادش بره یعنی انقدر که به بدبخت شدن طرف مقابل برات مهم باشه خوشبختی خودت مهم نباشه! 


در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی، نکته اینجاست که من راز نگه دار ترم
اگر انقدر برات مهم بود چرا شوهرتو راضی نکردی بخریدش؟

یه مقدار از پولمون کم بود باید یه زمین داشتیم میفروختیم گفتم شاید زود فروش نره چکش پاس نشه بعد شوهرم بگه من راضی،نبودم تقصیر تو شد

شبهای هجر گذراندیمو زنده ایم هنوز ...مارا به سخت جانی خود چنین گمان نبود 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792