شوهرم خیانت کرد بهم

من اگه بدونم همسرم قبلا عاشق کی بوده سختم میشه. به همین خاطر اصلا ازش نمیپرسم‌

الان من و همسرم هر دو ازدواج دوممون هست هیجی راجع به عواطف قبلی از هم نمیپرسیم.

چون هر جا رو شخم بزنی اخرش یه جیزی از توش میاد بیرون.

نمیپرسم راحت.

بخواد خیانتم کنه دستشو باز میکنم بره پی کارش.

مردی که ضعیف نفس باشه و نتونه بهم بگه که دلش باهام نیست و یواشکی بره با کسی به چه دردم میخوره.

هر وقت خوشمون از هم نیومد مثل دوتا ادم بالغ رامونو جدا میکنیم اما خیانت رو نمیپذیریم

ما کنجکتو نیستیم اما خودشون میگن و اتفاقا به نطر من تا حدودی اطلاع داشتن بد نیست نه اینکه هروز یاد گذشته رو زنده کنیم نه اما بدونیم چی بوده چی گذشته تا حدودی خوبه

مگه میشه مهم نباشه.. فک کنم بعضیاخودشونو به اونراه میزنن که مهم نیست

اون که بله شکی نیست. اما همسر ایشون ظاهرا گلم  گلم گفتن  راه انداخته

گریه؟؟؟؟؟؟؟

امان از شما خانمها

باید مقتدرانه حرفشو بزنه نه گریه

همین قدر ک ب دختره گفتی فعلا کافیه

به دختر خالش پی ام بده بگو شماره شوهرتو دارم چندتا سوال فنی دارم ازش با اجازه میحوام بپرسم نظرت؟

ولی یه چیز دیگه هم هست استارتر اگه شوهرت چیز عجیبی داشت تو گوشیش خب پاک مسکرد یا ملا همین چت با دختر خالش پس به نظرم سخت نگیر ولی محکم باش گریه زاری هم راه نندار اما با تهدید به دختره برخورد کن مثلا تو جمع یه دفعه بگو راستی فلانی بالاخره جواب سوالتو گرفتی از شوهرم؟ که جا بخوره این جوری میفهمه تو جلوش وایسادی 

نمیدونم والا این نظر من بود 

اها پس همون کاری که گفتم بکن بهش بگو از شوهرت سوال فنی دارم یا تو جمع اون کاری که واست نوشتم بکن تا شوهرشم بفهمه .اینکارا ج میده فقط وگرنه گریه و گفتن به تینو اون هیچ کاری از پیش نمیبره به هرکس بگی میگه بابا دختر خالشه غریبه که نیست و این حرفا که بدتر دلت خون میشه فقط تهدید از طرف شوهرش ج میده اتفاقا خوبه که متاهله چون یه نقطه ضعفه‌.

بله،اینجور بهتره،

اگه مستند صحبت کنه،مادرشوهر خودش مراسم کارواش رو جهت دخترخاله انجام میده

زنگ بزن به مادر شوهرت بگو اونو بنداز جلو خودش جر میده طرفو دخترخاله شوهر منم با برادر شوهرم نومجردیش جیک توجیک بودن ولی دخترخاله از برادرشوهرم بزرگتر بود و مادرشوهرم اصلا توکتش نمیزفت که بره خواستگاری خلاصه برادرشوهرم زن گرفت و بعد دوسال تویه مهمونی که جشن عقد خواهر همون دخترخاله بود من دیدم که دخترخاله با برادرشوهرم یه گوشه همو گیر آوردن و دارن باهم شوخی میکنن جاریم نبودش منم سریع پریدم مادر شوهرمو صدازدم اومد دیدشون ....دیگه نگم براتون مادرشوهرمو خواهرش دیگه قطع رابطه کردن آخه دختره ادعای دین ومذهبش میشه و چادریه ولی تاحالا چندبار خودم دیدم دستشو میبره سمت برادرشوهرم و شوخی میکنه باهاشو جلف بازی درمیاره و دستشو میگیره خلاصه این داستانو چندبار منو شوهرم دیدیم تا کار به آبروریزی و تهدید نکشید این دختره پاپس نکشید از این قضیه

به شخصه اگر برای خودم اتفاق بیفته میرم خونه دختر خاله و همونجا باهاش حرف میزنم حضوری و جدی بخصوص اینکه شوهر داره سریع خودشو جم میکنه...اگر مجرد بود ترس نداشت ولی متاهلا سریع دمشون قیچی میشه با مادر شوهرتم بری بهتره....اول برو سراغ دخترخاله بنظرم شوهرتو زیاد کاریش نداشته باش ون روش باز میشه

دختر خاله داره موش میدوونه