فقط یه چیزی که اعصابمو واقعابهم ریخت این بود:
یه خانومی بسیارناراحت گفته بودکسایی که خونشون مثه مال کمترازچهل متره بیاین.
یکی گفته بود مگه لونه موشه
اخ اخ. اره بخدا. من یه بار از دست شوهرم ناراحت بودم حامله بودم و افسردگی داشتم تا ازش گله کردم کلی اومدن قضاوت کردن و منو متهم کردن. چقدر اون‌شب گریه کردم. هر پستی که میخوندم و میدیدم چیا دارن میگن انگار خنجری رو قلبم بود. اخر سر پا شدم رفتم نماز شب خوندم و‌واگذارشون کردم بخدا
اول اینکه اسم مستارو هر چی میزدم مورد تایید نمیشد اخر حرصم در اومد زدم کفش تایید شد حالا نمیدونم چیکار کنم
همیشه همینطوره یکی از دلایلی که دوست ندارم اینجا برای مشکلم تاپیک بزنم همینه، چون بعضی از پستها واقعا اعصاب ادم رو بهم میریزه انوقت مشکل میشه دو تا هم اون اصلیه و هم جوابها و اظهار نظرهایی که واقعا روانه ادم رو بهم میریزه حتی تو فضای مجازی😔
در ضمن سوالم راجب پسرمه .راجب گریه های مشکوکشه چه کنم همینجا بپرسم..؟!
ممنون خانومی گلم که جوابمو میدید.پسرم خیلی اشفته ام کرده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
