یکی از آشناهام که باهاش هم قهریم انگشتتش قطع شده بود و توی بستر بود تو خواب هم علتشو پرسیدم گفت دزده میخواسته پولشو بزنه زده انگشتشم بریده بعد من رفتم پیش مامانم که تو اتاق اونور حیاط بود که یکم بعدش سر و صدا اومد اومدم ببینیم که چیشده دیدم اون طرف خودشو آتیش زده و داشت تو آتیش می سوخت