شماها چجوری برنامه ریزی میکنین همه کاراتونو بکنین پسرم از کنارش تکون بخورم جیغ میزنه کولیک داره اما الان بهتر شده خداروشکر یعنی دنبال منه که همیشه پیشش باشم یا مدام باهاش بازی کنم به کارای خونم نمیرسم الانم اسباب کشی داریم بعد ماه رمضون نمیدونم چیکار کنم چه راه حلی دارین ؟ پسرم دوماهشع
خدایاشکرت برا هدیه ای ک بهم دادی پس به خودت میسپارمش سالم و صالح باشه انشاالله و اگه لایق میدونی دختر باشه خداجونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
بچه همین طوره بزرگتر ک بشن خوب میشه الان یه دو ساله دارم یه 20 روزه فعلا خونه مامانمم ولی اون وقتا ک فقط پسرم بود تو شهر غریب بودم شبا میخوابوندمش حدود ساعت 11 تا ساعت سه کارامو میکردم روزا کلا استراحت میکردم پسر خوابش منظم بود اما نمیدونم این چجور بشه
چجوری بابچتون بازی میکنید.بچه ی من ک اصلا حواسش نیست
چند وقتشه؟؟؟
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
عزیزم نگران نباش درست میشه پسر منم تا ۴ ماهگی همین بود ولی الان خداروشکر بهتر شده خودش بیشتر میتونه خودشو سرگرم کنه و بیشتر میخوابه یکم به کارام میرسم.ولی در کل آدم با بچه ی کوچیک نمیرسه زیاد
یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت .....آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت..... آنکه باور داشت روزی میرسد بیچاره بود..... آنکه در اموال دنیا غرق بود ایمان نداشت... دشت باور داشت گرگی در میان گله بود . .. گله باور داشت اما من نمیدانم چرا باور سگ چوپان نداشت...... یک نفر پالان خر را در میان خانه پنهان کرده بود..... آن یکی با بار خر میرفت و خر پالان نداشت... یک نفر فردوس را ارزان به مردم میفروخت.... نقشه ها کو داشت در پندار خود شیطان نداشت.. ....هر کجا دست نیازی بود بر سویی دراز..... رعیت بیچاره بخشش داشت اما خان نداشت.........