من خودم عاشق شوهرمو زندگیمم دلم واسه روزایی که با دوستم میرفتیم بیرون و میگشتیمو فقط میخندیدیم تنگ شده😞 اینقدم خوشگل بودیم 😕 😆همه تو کفمون بودن😶😶 ولی محل هیچکس نمیدادیم😕
کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
خیلی چیزا..داییم..عشقم..روزای خوب بچگیم.. کاش همیشه بچه میموندم..بزرگ شدن خیلی بد بود..داییمو گذشتمو دیگه نمیتونم داشته باشم😔 ولی عشقم..دعا کنید اونم به چیزای غیرقابل دسترسم تبدیل نشه.. من هیچی از خدا نمیخام فقط اونو بهم بده..نزاره با کسی که حسی بهش ندارم ازدواج کنم
دوتا آدم که بی دلیل عاشق همدیگه میشن یه روز میاد که بی دلیل رو عشقشون خط میکشنآدم همیشه به چیزی که دوست داره نمیرسه آخر بعضی قصه ها از اولش مشخصه
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔