منم تو اطرافیانم بیشتر دیدم فاصله انداخته بینشون
منم هرکیو دور وبرم دیدم اول ک بچه اومد بدنیا خیلی خوب بودن بچه ک ی دوسه ماهش شده دیگه فاصله افتاده بین زن و شوهر
برا همین منم میترسم اینجور شه برام حالا حالاها بچه نمیارم
من الان تنها مشکلم اینه دقیقا بعد زایمانم شوهرم شدیدا فاصله گرفته هرچی باهاش صحبت میکنم بی فایده بود.۸ماهه انگار نه انگار من وجود دارم فقط واسه بچه جون میده انگار نه انگار که زنش هستم خیلی سرد شده انقدرشبا با گریه میخوابم دلم خون .دیگه داره از چشمم میفته منم دارم بهش بی حس میشم چقدر ۸ماه بهش گفتم بهت نیاز دارم به محبتت به توجهت ولی به دیوار گفته بودم تاثیرش بیشتر بودحتما
من طبق اینکه برادرشوهرامو میبینم اونا که کم مونده جونشونم بدن برا زن و بچه.
فورا جاریم بعد زایمان خونه رو به اسم خودش کرد.دوتای دیگه م که فقط ناز و عشوه شب و روز میان و شوهرشون کارای خونه رو میکنه.دم دقیقه زنگ میزنه احوال میگیره اب تو دل زن و بچه هاش تکون نخورده باشه.
من حس میکنم بین ما اتفاقی نیافته
البته از الان بهش گفتم ی موقع نذاری من افسردگی بگیرم
من الان استرس گرفتم که بچم به دنیا بیاد اگه شوهرم سرد بشه چه کار کنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
