من احساس خوشبختی دارم اما وضعیت ظاهریم بعد ازدواج خیلی بدتر شد
شوهرم روز به روز دستش خالی تر میشه
به خاطر همین از اول موقع شام وناهار میریم پایین
با مادرشوهرم شریکیم ومن یه ادم خیلی خجالتی و حساسی ام
واصلا احساس راحتی ندارم وغذایی که تو این دوسالو نیم خوردم برابری داشته با زهر مار
وشدم۴۴کیلو
اعتماد به نفسم رسیده زیر صفر
کلی نیاز مادی برطرف نشده دارم که هرروز بهش اضافه تر میشه
الانم از گشنگی دارم میمیرم اما چیزی تو خونه نداریم
اینارو گفتم که به زندگی های خودتون با دید مثبت نگاه کنین😖