2777
2789
عنوان

خوندن داره نشوندن جاریام سرجاشون

1683 بازدید | 102 پست

سلام امروز رفتم خونه پدر شوهرم هم شله زرد داشتن هم ختم قران دیروز م داشتن ولی من نرفته بودم وقتی امروز رفتم جاری بزرگم گفت تو کهدیروز نیومدی امروز شله زرد درست کردن من جوابشو ندادم وقت خداحافظی هم فقط با اون یکی جاریم خداحافظی کرد دوبار سره ظهر رفتم دیدم  داره با مادر سوهرم شله زرد درست میکنه گفتم باید خداحافظی نکردنشو جبران کنم گفتم مادر شوهر عزیزم خسته نباشی نگاشم کردم که متوجه بشه از قصد بهش نگفتم بعداز چند ثانیه گفت دیروز تو خونه خوابیدی نیومدی ختم قران گفتم من خونه نبودم که خواب باشم من خونه بابام بودم  باز یه چیزی گفت یادم نیست گفتم صاحب مجلس گله نمیکنه تو چرا گله میکنی گفت ای خدا چی بگن گفتم از کم سعادتیه من بوده که حرف تو حرف اورد که جواب نداشت بده قضیه تموم بشه منم دیگه دیدم کاری نیست رفتم خونه باز ختم قران شروع شد و تموم ش د دیدم باز با اون یکی جاریم خوب شدنو همش منو نگاه میکنن گفتم احتمالا بازم یه چیزی شده جاری بزرگه جاری کوچیکه رو پر کرده ..جاری کوچیکم تو خونه مادر شوهرم اینا زندگی میکنن خوهر شوهرم به جاری کوچیکم گفت شب شام درست کن اونم مثل این که زورش اومده بود گفت عروس کوچیکش درست میکنه منظورش من بودم منم گفتم وظیفه خودتو به من محول نکن من اگه بخوام شام درست کنم خونه درست میکنم زنگ میزنم میگم بیان واسه شام لیشتر زورش گرفت جاریه بزرگمم گفت حالا درست کنی چی میشه که من تصمیم گرفتم حرفی دیگه نزنم.ولی بعدش طاقت نیاوردم رفتم خونشون بهش هرچی میتوننستم گفتم نه که بی احترامی کنما حرف حساب زدم اومدم با خیال راحت شام هم که با خواهر شوهر هماهنگ کرده بودم رفتم خونه پدر شوهر و غذاهایی که جاری کوچیکم درست کرده بود خوردم و اومدم حسابی دوتاشونو نشوندم سرجاشون.

چه جاری تو جاری بود امروز

برای چیزی که پنج سال دیگه ارزشی نداره بیشتر از پنج دقیقه غصه نخور.😮‍💨.کانال دعا برای هرنوع مشکلی خیلی عالی و مجرب نذر کردم جواب گرفتم به بقیه هم معرفی کنم khodavakaenat@

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ببخشيدا ولي ديگه خيلي از اون ور بوم افتادي 

چيزي نگفتن كه

آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکرده‌یم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊

عجب مجلس قرانی

نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔

کاش یکدهم زبونتو من داشتم که انقد بهم زور نگن جوابشونم ندم تازه طلبکارم باشن

کلا لال میشم

دیگه ببین چقد ضایعم که داداشم که انقد آرومه گفت چقد بی زبونی

میدونم واسه خیلیا صلوات فرستادید و خسته شدید،ولی اگه میشه واسه من و مشکلاتمم دعا کنید و صلوات بفرستید😪سخت بهش نیاز دارم😔جان خودتون دیگه این عکس پروفایلمو برندارید هی گم نشم😅
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز