سلام خانما
من هشت ماهه اومدم تهران
خانوادم یعنی خواهر و مامانم مشهدن
یکی از خواهرام و فامیل همسرم اینجان
ولی از وقتی اومدیم من همش ناراحتم
همش حس تنهایی دارم
حس افسردگی
تازگیام چاق شدم
هرکاری میکنم نمیتونم دوباره ورزشمو شروع کنم
نه انگیزه دارم
نه دوستی اینجا دارم
میشه راهنماییم کنید چکار کنم؟
خودم دلم میخاد برای زندگی برگردم مشهد ولی دیگه دیر شده
شوهرم خیلی وابسته به خانوادشه و نمیاد
منم روز به روز حس میکنم دلم میخاد ازش طلاق بگیرم چون اون باعث شده اینجوری از مادرم و خواهرام دور بمونم
اصلا تهرانو دوست ندارم و بزرگترین علتشم خانواده شوهرمن
حیلی ریززززز از طریق پسرشون منو تحت فشار میذارن که به خواسته هاشون برسن
اینم بگم که اونا به ازدواجمون راضی نبودن و منم دل خوشی ندارم
تا با خواهرام میام درد دل کنم میان میگن نهههه تو بشین سر خونه زندگیت
شماها تجربه دارید بیاید بگید
بخدا دق کردم اینجا