والا من به خودم دلداري ميدم كه كمكه
خيلي دلم راضي نيست از خانواده شوهرم قرض كنم اما شوهرم راضي نميشه بياد يه خونه معمولي تَر ميگه بعدا كسي ازمون نميخره
بعد هم ميگه حالا كه پدرم داره چرا كمك نگيرم ازش
من وأم مي تونستم بگيرم خودم ١٠٠م اما ترسيدم نتونم قسط هاش رو به موقع بدم اخه ما پزشكيم و پرداختي حقوقمون منظم نيست
اين شد كه حاضر شدم قرض كنم