سلام آره من هستم ۶ ساله از خیلی لحاظ خوبه چون من ناهار و شام اونجام ولی از یه لحاظ که زیاد تو چشمشونی هم بده که خودت معذب میشی منو مامانم از بچگی زیاد باهم دعوامون میشد سر چیزای الکی ولی انقدر ماهه که نگو خودش منت کشی میکنه یعنی بگم بهشت این دنیا و اون دنیاش رو خدا باید یکجا بده بهش ... به امید خدا ۱ ماه دیگه داره خونم اماده میشه و از اینجا میرم همین الان دلتنگشونم و همچنین اونا من حتی نصفه شبام کار داشته باشم و چیزی بخام میرم پایین ورمیدارم... البته یه کوچه بالاتر خونه امونه دور نیستم بازم همش میام اینجا
صددرصد..یکبار یادم رفته بود زیر گازو خاموش کنم مادرم کلید داشت از بوی دود سریع رفته بود خاموش کرده بود
کلید خونمونو دادیم بهم شوهرم اول ناراحت شد ولی بعد دید چقدر اینجوری بهتره
مامانم مرتب غذاومیفرسته کم و کسر داشته باشم میرسه بهم. منم کمکش میکنم خواهر ندارم باهم هستیم همش خلاصه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
