به خود جاريتم عكس العمل نشون نده وقتي داره تعريف ميكنه. انگار نه انگار اصلاً ميشنوي. چون نقطه ضعفتو ميفهمه از همون استفاده ميكنه بعداً. عجب مارمولكيه... شوهرتم اگه ميبيني درست نميشه جداً يه فكر اساسي راجع بهش بكن.
والا شوهر من وقتی میریم اونجا وقتی من حواسم نیست همش جاری بزرگمو نگاه میکنه به هم میخندن
یعنی چی چند بارم سر این موضوع دعوا راه انداختم
شوهرم ۳۸سالشه
جاریم،۵۰,سالشه ولی مثل زن خراب است و همش میخنده با صدای بلند
منم ۲۴,سالمه
منم شوهرم خیلی باجاریم جوربودیعنی خیلیاحتی من اعتراض میکردم بخاطراون به من حرف میزدایناهمش بخاطردعوامون بودمنم باجاری صمیمی صمیمی شدم علیه مادرشوهردیگ الان سایه جاریموباتیرمیزنه شوهرم
من خیلی ناراحت میشم
اصلا هم رابطم با جاری هام خوب نیست یعنی ازشون متنفرم.
اونا هم از من بدشون میاد
چون شوهرم قبل از من مطلقه بود یعنی از دختر خالش جدا شده بود
اونا هم اونو دوست داشتن
حالا بماند که مادر شوهرم بهم دروغ گفت که نامزد بودن جدا شدن بعد ازدواج همین جاریم گفت که نه ازدواج کامل کرده بودن
کلا همیشه منو ناراحت میکرد
هرکس منو دعوت میکرد یه جشنی بهم نمیگفت
خب تومیخوای چیکار کنی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
