هنوز چهار روز از زندگی مشترکمون نگذشته ، بهم گفته بود که تنها از خونه بیرون نرم ، امروز تا عصری دم دمای افطار سر کار بود منم نخواستم اذیتش کنم خودم رفتم خرید وقتی برگشتم خونه بود فک نمیکردم انقد عصبانی بشه خون خونشو میخورد اولش داد و بیداد کرد بخاطر بیماریش نگرانش شدم و سعی کردم آرومش کنم ولی نشد بدترم شد افتاد به جونم ، هر چی تقلا میکردم فایده ای نداشت ، الان ولی پشیمونه ، هر چی در اتاقو میزنه بازش نمیکنم ازش توقع اینکارو نداشتم اونم وقتی که من بخاطرش قید همرو زدم...
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکردهیم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊
من نميدونم چرا مرداي ايراني دوست داشتن رو با اسيري گرفتن يكي ميدوننن
واقعا اه
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکردهیم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊