سلامح
من عاشق برادرمم در زندگي خانوادگيم خوشبختم خداروشكر هيچ دخالتي در زندگي برادرم نميكنم وفقط ادب و احترام
برام عجيبه كه باوجوديكه با برادرم هميشه صميمي بوديم و هستيم همسرش حتي كوچكترين واكنش مثبتي نداره و ميگه فرض ميكنم شما وجود ندارين حتي كوچكترين رابطه اي مدتيه برقرار نميكنه مامانم كه در حالت اغما بود حتي زنگ نزدحالش روبپرسه برادرم دررنجه از اين موضوع و وقتي جويا شدم گفت به محبتمون حسادت ميكنه
حالام كلا قطع رابطه كرده بدون حتي يك برخورد بينمون واصلا هيچ دليلي
من بخاطر برادرم ناراحتم البته ايشون رو دايم ميبره روانپزشكخخ چون بيماري خودشيفتگي داره باوجوديكهخ ٤٠ساله هست و دوساله ازدواج كردندو١٤سال از من بزرگتره اصلا هيچ وزني براي من و مادرم قايل نيست حتي از پسر ١٠ساله من متنفرواقعا نميدونم بايد چه كنم كه برادرم كمتر غصه بخوره
لطفا راهنماييم كنين دوستان