دیروز از جلو در یه خونه رد میشدم.درش باز بود یه اقای نسبتا تپل هم دم درش ایستاده بود اما پشت به خیابون و من نمیدید.یهو یه بچه از در پرید بیرون محکم زد رو با سن مرده😵😵و برگشت تو خونه😂😂😂
داشتم غش میکردم از خنده.... اقاهه برگشت پشت سرش و نگاه کرد برا اینکه خجالت نکشه سرم اونوری کردم....ازش که رد دیگه نمیتونستمجلو خندم را بگیرم😂😂😂😂