خب واقع بین باش.یا باید پا به پای دکتره پیش بری تا ناکجا،یا به بابات یا شوهرت بگی.ترجیحا به بابات بگو که شوهرتم بدبین نشه به دکترا.اگه یه درصد فکر کردی خیلی جذاب و خواستنی هستی که آقای دکتر تورو به خانوم دکترش ترجیح داده باید بگم سخت در اشتباهی.اون فقط دیده ضعیف و بی اعتماد به نفسی میخواد بی سروصدا ازت سواستفاده کنه و خیلی ببخشید تفت کنه.به نظر اون تویی که از اولش تا الان جرات حرف زدن نداشتی ازین به بعدشم نداری.بازم تاکید میکنم اگه همه ماجرا همینه که گفتی و خودت تا حالا هیچ چراغ سبزی نشون دادی پس کاملا بی گناهی.پرسیدن سوال درمورد عفونت زنانه از هر دکتری هیییچ ایرادی نداره و این آقا ذاتش خرابه ربطی به نوع مشکل تو نداره.به هر حال عین یه گلوله برفه،الان به راحتی میتونی جلوشو بگیری اما اگه بذاری بغلته. و پیش بره بهمن میشه کل زندگی و آبروتو جلو همممه از بین میبره.لطفا ضعیف نباش.
یکم محکم باش.به بابات بگو این دکتره دیگه زیادی داره احوال خودمو دخترمو میپرسه،از هرجا هم بلاکش میکنم بیخیال نمیشه.بابات دیگه خودش میدونه چطور بی سروصدا قضیه رو خفه کنه.اصلا موضوع مهمی نیست به شرطی که جلوشو همین الان بگیری
خواهش میکنم،متاسفانه بعضی از خانوما بی دلیل خودشونو گناهکار میدونن.اتفاقا کار خوبی کردی موضوع عفونتت رو جدی گرفتی و از هر راهی میدونستی پیگیری کردی که درمان بشی،هیچی بالاتر از سلامتی خودت و دخترت نیست.باباتم خیرتو خواسته و لطف کرده اگه کسیو میشناخته ازش کمک گرفته.ولی متاسفتنه اون آقا بدذات از آب درومده که این نه گناه توعه نه کوتاهی بابات.لطفا حتما موضوع رو به بابات بگو و حتما بگو که معذبی از تماسهای آقتی دکتر و اگه شوهرت متوجه بشه زندگیت به خطر میوفته که باباتم جدی بگیره.موفق باشی.حیف از روح و روانت و فکرت که به جای لذت بردن از زندگی و دخترت صرف ترسیدن از همچین آشغالایی بشه.حتی یه دقیقه.
