هواپیما
تو مغازش
راستش نه اصلا فکر نمیکردم
تو عروسی خواهرم دیدمش😍
اصلا فک نمیکردم قراره باهاش ازدواج کنم
فأميل دورمون بود تقريبا بعد نشستم باهاش ١١ بازي كردم و مشروب خوردم
ما شش سال مجازی باهم دوستی ساده داشتیم اولین بار بی خبر اومده بود شهرمون . ازدوستم که همکارمم هست ادرس محل کارمون رو گرفته بود اومده بود تو‌دفترم منم دیدمش پیش خودم گفتم این اقا چقدر شبیه فلانیه . بعد که دیدم دوستم داره میخنده و حال احوال کرد فهمیدم خودشه پیش خودم گفتم ا چقدر قد بلنده تو عکس معلوم نمیشد اینقدر بلنده
پسر عمومه پیش خودم تنهایی دوسش داشتم ولی اصلا فکرشم نمیکردم 😊
وقتی اومد ببینه منو میپسنده یا نه
من که خیلی ازش خوشم اومد😍😍😍
اومده بودش شهرمون منو رسوند دانشگاه
دوست بوديم
همون لحظه اول فهميدم نيمه گمشدمه😎😁
من خونه ی زنداییم دیدمش اولین بار
آخه شوهرم داداش زنداییمه
شاگردش بودم🙈
ی نفری هست بعد من میبینمش حس میکنم ماله خودمه ،یعنی همش در کنار خودم میبینمش😂😂😂یعنی همسرم میشه؟کسی اینجوری بوده حسش؟
جلو در یه پاساژ قرار داشتیم..دیدم تیکه خوبیه..به خودم قول دادم تلاش کنم بشه شوعَرم😁😁
پسرعموم بود یه عمری دیده بودمش...
ولی یک درصد هم احتمال ازدواج باهم رو نمیدادم هیچ وقت
فرحزاد
