نق می زنه، ایراد می گیره،لج می کنه، قهر می کنه...
جدیدا که جوابشو نمی دم و ساکت می شینم، بعد که آروم شد، با شوخی و خنده میرم سراغش، خودش می خنده و کم کم میاد سمتم محبت می کنه.
دلم براش می سوزه که خودشم از رفتارش خجالت می کشه
و دلم برای خودم می سوزه که چرا باید زندگیم با بداخلاقیاش بد بگذره؟ چرا همیشه و وقت و بی وقت باید استرس این رفتاراشو داشته باشم؟
ان قدر دلم می خواست شوهرم مرد پخته ای باشه که اون حامیم باشه. نه اینکه من بخوام با صبوری، بچگی همسرمو درست کنم