رمان خیلی قشنگی ک خوندم

75mehrsa

مدیر استارتر

عضویت: 1396/10/09

تعداد پست: 2096

از اینایی ک از اولش میفهمی کی به کی میرسه 😂نیستش

من عشق به تو دادم و تو عمری به من درد/ این عشق چرا این همه بی رحم ترت کرد

1397/02/24

|

16:21

1 نفر لایک کرده اند ...

مربا

عضویت: 1395/04/21

تعداد پست: 41371

من عاشقشم چند باررر خوندممشششش

کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....

1397/02/24

|

16:21

1 نفر لایک کرده اند ...

75mehrsa

مدیر استارتر

عضویت: 1396/10/09

تعداد پست: 2096

من عاشقشم چند باررر خوندممشششش

اره کلا نویسندش رمانای خوبی دارع

من عشق به تو دادم و تو عمری به من درد/ این عشق چرا این همه بی رحم ترت کرد

1397/02/24

|

16:22

1 نفر لایک کرده اند ...

zaraaaaaaa

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

من رمان عروسک جونو خوندم تازگیا🤔خوب بود

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/02/24

|

16:23

1 نفر لایک کرده اند ...

75mehrsa

مدیر استارتر

عضویت: 1396/10/09

تعداد پست: 2096

من رمان عروسک جونو خوندم تازگیا🤔خوب بود

اینم قشنگه حتمن بخونش

من عشق به تو دادم و تو عمری به من درد/ این عشق چرا این همه بی رحم ترت کرد

1397/02/24

|

16:23

1 نفر لایک کرده اند ...

ned75

عضویت: 1397/02/22

تعداد پست: 3293

از اینا ک اولش ازهم متنفرن و بعد عاشق هم میشن و ی اتفاق واس یکیشون میفته نیست عایا ??😂

دختر و پسر قشنگم عاشقتونم😍دلوین و کارن😍

1397/02/24

|

16:24

1 نفر لایک کرده اند ...

00شیما00

عضویت: 1396/10/03

تعداد پست: 7419

رمان اسطوره.بانوی قصه عالییییه ابکی نیست😄

دختر باید موفرفری باشه😍 با چشای قلمبه🙄 مثل خودم😎😁

1397/02/24

|

16:24

1 نفر لایک کرده اند ...

zaraaaaaaa

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

اینم قشنگه حتمن بخونش

رمانش همونیه ک داستان چندنفر باهمه

یکیشون بدون شوهر کردن باردار بود؟؟؟🤔🤔🤔🤔

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/02/24

|

16:24

0 نفر لایک کرده اند ...