یک سالو نیمه عقدم مادر خانواده شوعرم وضعشون خوبع ولی همش بم میگن نداریم هیچ کاری برام نکردن...به اختلاف خوردیم بخاطر بی احترامیاشون نع برا مسائل مالی بلکع برا شعور نداشتن بخاطر رفتارو زبونشون ...س ماه با شوهرم نرفتیم خونشون تا پدر بزرگش واسطه شد شوهرمو برگردوند ولی انگاری من اصلا نیستم...مادرش جوون هست ولی شعور نداره هرچی گم میکنه میگه تو برداشتی یا تیکه میندازه برا همه چی...توقع داره دست شویی خونشم بشورم....از همون اولم گفتن ما نداریم عروسی بگیریم و خونه بدیم...اما برا دخترشون 70ملیون ماشین خریدن و صد تومن پول دادن خونه رهن کردن که دختر مجرد همسن من دوس داره مجردی زندگی کنه کل لوازم خونم گرفتن براش....بعد ما حتی نمیتونیم عروسی بگیریم....رونده و مونده شدم