حتی اگه بچه رو بهت ندن.😞 گل من قضاوت نکن منم شرایطم خیلی بده اما چون بچه رو بهم نمیده مجبورم بمونم .به زمین بیام آسمون برم دخترمو بهم نمیده اینو مطمئنم .بچه ۵ساله از خیانت چیزی نمیفهمه ،دختر من ۸سالشه نمیفهمه این چیزا رو وقتی حرف از رفتن میزنم گریه میکنه ،میگه مامان اگه تو بری کی بیاد مدرسه م وقتی میگن ماماناتونو بگین بیان ،بخدا قلبم آتیش میگیره
بچه ای که کتک خوردن مادرشو ببینه یا پدر یا مادر خیانت کار داشته باشه؛ فکر نکن صرفا به خاطر با هم بودن پدر و مادرش خوشبخت میمونه!
بچه ای که توی تشنج بزرگ بشه هم آینده ی چندان درخشانی نداره.
نه سرش جايي گرم نيست ، ( اميدوارم ) من چون خودم تجربه ي افسردگي دارم ، ميبينم كه حالتاي افسردگيه شديد رو داره ، همسرش خيلي تلاش ميكنه ببرتش مشاوره ، اما اصلاااا زير بار نميره ، يه زندگيه عالي داره ، آرزوي خيلياست زندگيش ، نميدونم چيكار كنم نره ، خيلي تلاش كردم
نمیدونم جی بگم دلم واسه دخترت میسوزه وقتی مادرم رف ۹ سالم بود وقتی ۱۲ سالگی پریود شدم میدونی من هیچ کس نداشتم بپرسم پریود بودن یعنی چی!!! عروس عمم ( چقدر حقیرانس) اون بیچاره بهم لطف کرد نوار بهداشتی داد حتی نمیدونستم چیه!!!! اگه میتونی دخترت پیش خودت نگه داری جدا شو ولی تورو خدا تنهاش نزار
بخدا اشتباهه،،حتی کار منم اشتباه بوده
التن تاپیک بعضی بچه هارو میخوندم که بهم گفتن سنگ دل،بچه هاتو گزاشتی و رفتی،،چرا پشتشون نبودی،،شاید درست بگن من نباید به همین راحتی میزاشتم ،یادمه که زمان طلاقم و بعدش به خاطر فشار روانی زیاد فقط دنبال این بودم که خودم آرامش داشته باشم و بچه هامو فراموش کرده بودم
مهدیه جان برا بچه هات گریه ام گرفت خدا صبرت رو زیاد کنه من طاقت ندارم حتی بشنوم .ولی امیدت بخدا اونا هم بزرگ میشن.برو شکایت کن که نمیزارن ببینی بچه هاتو
مشغله داری نمیرسی بری بچه ها رو ببینی؟ بهانه خوبی نیست.
من خودم شخصا هميشه ميگم كاش از همون بچگي مامانم طلاق گرفته بود از باباي نامردم ... تا شاهد خيلي چيزا نبوديم
شرایط همه باهم یکسان نیست. من بابام عاشق مامانم بود اما اختلاف داشتن میشد با یکم گذشت زندگی ساخت که دو تا دختر بچه با موهای طلایی از سر و کول پدر و مادرشون بالا برن . قهقهه بزنن. اما مامانم نخواست چون میخواست یه شوهر خوشگل تر پیدا کنه. هیچ وقت سراغی از ما نگرفت .انگار که فقط مسول بدنیا اوردن ما بوده و دیگه هیچ..... دلم ازش خونه. گاهی وقتا پیش خودم فکر میکنم اگه مامانم بمیره من سرخاکش میرم یا نه.؟؟؟!!!اما تقریبا مطمعنم که نمیرم. مادری که سه سال پیشم بود و بخشیدم به مادری که ۲۴ ساله بعدشو نبود...نه اون دینی بمن داره نه من به اون.مثل دوتا آدم غریبه😞😞😞 چی بگم ....!!!انقد دلم میخواد یه روز از غصه های خودمو خواهرم بگم که بهمون چی گذشت😥😥😥اما حوصله اینکه اینجا بریزن سرم و سوال پیچم کنن و ندارم.
به نظرت بچه ۵ ساله بی مادر بهتره که با یه پدر هرزه و نامادری زندگی میکنه؟شرایطش بهتر از زمانیه که مادرش کنارش باشه ؟من مطمئن نیستم .من هم بچه بودم پدرم مادرم رو اذیت میکرد ولی همین که هرروز بوی مادرم رو حس میکردم میرفتم تو بغلش و برام احساس امنیت بود خداروشکر میکنم که مادرم ما رو تنها نذاشتو پدرم رو تحمل کرد.
