من ۱۱ماه نشده بود عروسی کردم حامله شدم و بچم به دنیا اومد سالگرد ازدواجم بچم ۲ونیم ۳ماهش بود
میدونم شوهرم خیلی دوستم داره ولی واقعا اگر بچه نبود احتمالش کم بود که باهاش میموندم
خیلی یجوریه اصلا دستو پامو بسته امشب یلدایی دختر خالم بود نزاشت برم بله برون یکی از اشناها نزاشت برم خونه طرف خودم میرم انگارر گذاشتنش رو گاز اینقدر زنگ میزنه
نمیدونم چیکار کنم شرایط مالیشم افتضاحه یجوریی
قبل اینکه هم خونه بشیم به هیچ وجه اینجوری نبود
یدونه دوست ندارم دوستام اومدن پیشم از خونه انداخت بیرون واقعاا غمم گرفته