2777
2789
عنوان

شماها که تجریه دارین بگین چرا مادرشوهرم دست از سرما برنمیداره

| مشاهده متن کامل بحث + 1226 بازدید | 26 پست
چقدر سخت میگیری تازه بهتره ک برین اونجا غذاتونو بخورین بیاین بهتر 

نه بهتر نیست .تو خونه خودم پامو دراز میکنم اصلا ظرف ممکنه نشورم .همون دو سه ساعت کنار شوهرم راحتم ولی میرم اونجا باید بشینم و چرت و پرتاشو گوش کنم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید ميشه بپرسم شغلت ازاده که تا هفت هشت نیستی؟ بنظرم محترمانه همش ردش کن بهونه بیار 

نه کارمندم و تا شش سرکارم 

همش همین کارو میکنم بعد هی مجبوریم با شوهرم هماهنگ کنیم چه بهونه ایی اوردیم که سوتی ندیم و گیر بده بازم 

نصف وقت ما در روز صرف این میشه که امروز چی بگیم بهش که ول کنه

نه کارمندم و تا شش سرکارم  همش همین کارو میکنم بعد هی مجبوریم با شوهرم هماهنگ کنیم چه بهونه ای ...

رک و پوست کنده بگی دعوا میشه؟

اگه یک هفته بی محل کنی شاید درست بشه!

شایدم خیلی پسرشو دوست داره وابسته اس

احساس نزدیکی زیاد میکنه ولی حریم رو رعایت نمیکنه نمیذاره برا خودتون حریم شخصی داشته باشین 

درسته خونه مادرمه ولی رفتارش آزارم میده خیلی وقتا دوست داشتم کنار مادرم زندگی میکردم ولی دخالتها و رفتارش کاری کرد بیخیال مادرم شدم و دیر به دیر میرم هرچند هروقت دیگران رو میبینم چقدر خوشن کنار هم حسودیم میشه ولی فکرشو میکنم کنار مادرم باشم بیشتر عذابم میده فاصله گرفتم رفت و آمد زیاد خوب نیست دخالت و دلخوری پیش میاد  فکر کنم وقتی پیر بشم بچه ام بهش خوش ببگذره چون نه اهل دخالتم نه حوصله رفت و آمد و مهمونی رو دارم کلا تنهایی بیشتر بهم خوش میگذره 

يواش يواش عادتش بديد به نرفتن...براش جا بندازيد كه شما وقتي از سر كار برگشتيد خسته ايد و تو خونه خودتون نياز به استراحت و آرامش داريد...چند بار كه اينجور بگيد براي خودش جا ميفته...برادر و خانم برادر من شاغلن.اوائل ازدواجشون ما خيلي دوست داشتيم اونا تند تند بيان خونمون و چون خانواده شوهر منم همين انتظارات رو از من داشتند من فكر ميكردم طبيعيه متقابلا ما هم همچين انتظاري از عروسمون داشته باشيم ولي خيلي محترمانه جواب رد بهمون ميدادند،بيشتر هم از طريق برادرم كه ما ناراحت نشيم.ميگفتند خسته ايم،جايي دعوتيم،شب دير ميايم،صبح زودتر بايد از خونه بريم و حرفهاي اين مدلي...الان براي همه ديگه جا افتاده،دلخوري هم پيش نمياد،ديگه گذاشتيم به ميل و اختيار خودشون...خود من هم همين سيستم رو در مورد خانواده شوهرم پياده كردم...البته به درك و فهم طرف مقابل هم بستگي داره

و آوايي هست...كه كلمات را به كار نميگيرد...گوش بسپار (باردار نيستم،تذكر تاريخ امتحانمه كه هي ببينمش كمتر تو ني ني سايت بچرخم😑)

اوه واقعا رو مخه 

ولی 

یبار که زنگ زد میتونی بگی مامان واقعا دوس داریم بیایم اما از صب تا شب سرکار بودن ادمو اذیت میکنه بعد اونم خب کارای خونه و اینا داریم واسه همین وقتمون محدوده ,دیگه شرمنده شمام میشیم.با پنبه سر ببر

ولی اینکه ظرفارو میذاره واس تو ,این بی ادبیه چون تو خسته ای ,خودش بشوره. تازه وقتی شام میخورین نمیخواد ظرفارو تندی بشورین ,برو بشین بعدشم وانمود کن اصلا حواست به ظرفا نیست.کشی که اینقد گیر میده شام بیا باید فکر اینجاشم بکنه.اگه میخواد ببینه شمارو و دوستون داره که دیگه نباید کار بندازه گردنت که.

برای ظهور امام زمان لطفا صلوات
همسرم طرف منه خودش هم خسته میشه گاهی از دست مامانش  بهش تا حالا چند بار گفته ما خسته ایم هی گی ...

وای دیگه از محبت زیادش حال ادمو بهم میزنه 

فک نکنم اینهمه محبتش برای شوهرت جذاب باشه.اخه خیلی سیریشه.تعادل نداره

برای ظهور امام زمان لطفا صلوات

بچه ها مشکل این نیست که بخواد دور هم باشیم و اینا مشکل اینه که نمیتونه از پسرش مثلا دل بکنه 

باور کنین تو دوره ی عقدمون زهره مار منو کرد 

سر مراسم عروسی هیچ کمکی به ما نکردن و حتی شوهرم چهار پنج بار رفت بهشون گفت بیان تاریخ عروسی تعیین کنیم هر بار به شوهرم میگفت عروسی نمیخواد و بهش محل نذار و اینا و بعدش من میرفتم خونشون ده تا بارم میکرد که زمان قدیم دخترا روشون نمیشد بگن عروسی کی باشه سرشون پایین بوده نمیدونم الان چی شده دخترا انقدر گرگن !

بچه ها ما عروسی مونو خودمونو گرفتیم یه ریال بهمون ندادن 

حتی برای تایید غذا و شرایط تالار حاضر نشدن بیان گفتن با خانواده ی خانمت برین به ما چه اونا دلشون عروسی میخواد !

یاد این کارش میفتم دلم میخواد تیکه تیکه اش کنم 

من تو دوران عقد جرات نداشتم یه هل پوک برای همسرم بخرم هر چی دلش میخواست از کادوم بد میگفت جلوم 

من یه هدیه ی روز مرد برای شوهرم خریدم شوهرم با ذوق برد نشونشون داد مادرشوهرم به جای هر تشکری گفت زنا اولا جوگیرن ازین کارا میکنن دلتو خوش نکن 

روزای عقدمونو جهنم کرده بود برام 

هر چی دلش میخواست بارم میکرد 

من فقط به خاطر اینکه زندگی مون خراب نشه سکوت میکردم 

الان دقیقا میدونه یه چیز بارم کنه فرداش یا شوهرم بهش میگه چرا گفتی یا چند وقت نمیریم خونشون !برای همین یه کم از ترس این چیزا جلوی دهنشو میگیره 

یه وقتایی یاد کارایی که باهام کرد میفتم دلم میخواد بکشمش و تنها دلیلی که تحملش میکنم شوهرمه .همش میگم مادرشه 

بچه ها من الان یه مشکلی هم دارم 

مادرشوهر من بی نهایت حسوده 

مثلا من کوچکترین محبتی به شوهرم بکنم هر جور شده با طعنه و کنایه و تیکه زهره مارم میکنه و منم چون حوصله ی دعوا و این چیزا رو ندارم هی میریزم تو خودم 

چند وقت دیگه تولد شوهرمه و میخوا سورپرایزش کنم ولی نمیدونم به مادرش چه جوری بگم که بارم نکنه از حسادتش!

مطمئنم هم کلی تیکه و طعنه کنایه بهم میزنه هم بیاد اونجا میخواد کلی بار مامانم و من بکنه !

نمیشه هم نگمشون چون خانواده اشن و طبعا دوست داره تو تولدش باشن 

راستی اینم بگم پارسال مامان من برای شوهرم تولد گرفت روز بعدش مادرشوهرم جلوی شوهرم یک ساعت گریه کرده بود و گفته بود اینا تو رو از من گرفتن و بعدش هم منو دید هزار تا بارم کرد که چه کادوی بی خودی خریده بودین واین پیراهنا خوب نیست و اینا (اون موقع عقد بودیما ) یه کاری کرد من کلی اشک ریختم شب بعدش با شوهرم هم حسابی دعوام شد 

دلم نمیخواد امسال اینجوری بشه 

چی کار کنم؟

نه بهتر نیست .تو خونه خودم پامو دراز میکنم اصلا ظرف ممکنه نشورم .همون دو سه ساعت کنار شوهرم راحتم ول ...

خونواده شوهر منم اینجوری بودن ک گیر میدادن باید بیاین اینجا من هیچی نگفتم از اول ن خودمو خراب کردم جلو اونا ن اینک شوهرم ی وقت نگه چرا خونه پدرمادر من رفتنی ادا میای از اول ک میرفتم حتی ماه های اول عروسیم ک باید استراحت میکردم پا میشدم کار میکردم هم مجبور بودم هم دوست نداشتم تیکه بشنوم جنازم میرسید خونه بالاخره با اون بدن دردای اول...اما جواب همرو شوهرم خودش میداد الانم ی موقع ی هفته بشه و بعد ی هفته بریم بگن چرا دیر میاین شوهرم میگ من خونه خودم راحت ترم دوری و دوستی و نمیخوایم چتر باشیم و زحمت بدیم و از اینجور حرفا ولی بازم فکر کنم گناهو از من میبینن چون عروسم دیگ...

چیزی واسه گفتن ندارم😊
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mmmary66  |  6 ساعت پیش
توسط   _vampi_  |  9 ساعت پیش