😂 عید دیدنی اومدن خونمون. شیرینی داد دستش. همجا پخشش کرد شیرینی و خورده های شیرینیو
مامانشم الکی دنبالش افتاده بود دریغ ازینکه از دستش بگیره یا چیزی بهش بگه. یا بگه ی پارچه بیار بشینه روش گرچه بچش ی دقه نمینشست. همین که از در اومد کم موند مشت بزنه ب تیوی
کابینت و فرش و کاشیام پر شیره و خورده های شیرینی شد 🥲
چقد متنفرم از مادرای بی خیال و بی فرهنگ