اگه کسی بگه مشکلت چیه که تو فکر جدایی هستی نمیتونم یه دلیل بیارم خیلی چیزهای ریز و عادی که دیگه روزبه روز تحملم رو تموم کرد. از این زندگی سرد شدم.
اگه خودم بودم تاحالا صددفعه جدا میشدم ولی هم دوست ندارم بچم فرزند طلاق بشه و واسه آینده اش مشکلی پیش بیاد و هم هم خودش تا اسم طلاق و جدایی میاد سریع خودشو میبازه و ناراحتی میکنه.
موندم این وسط بلاتکلیف نه نای موندن و ادامه زندگی دارم و نه اینکه یه باره طلاقم رو جدی پیگیری کنم بخاطر بچه. چه کنم؟ شمایی که جدا شدی از تجربه ات بگو. بگو اگر به عقب برگردی چه تصمیمی میگیری؟ الان شرایطت چطوره؟