2777
2789
عنوان

بابام هی شوخی های زشت می‌کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 9041 بازدید | 147 پست

بابای من که علنا با مادرم شوخیهای جنسی میکنه.

ما ام همه متاهل، اصلا خجالت نمیکشه.

من باید توی این سن بهش یاد بدم که شعور داشته باش، میخوای با زنت رابطه داشته باشی به ما چه که جلوی ما باهاش شوخی میکنی.

چقدر بده! تازه خیر سرش تحصیل کرده است، ولی دریغ از یه نخود شعور.

همین امروزم برامون اتفاق افتاد. حتی اگر پیش بیاد شب خونشون بمونم صدای رابطشون هم حال آدم و به هم میزنه.

آریایی

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چیکارشون داری بزار راحت باشن توان دیگه بزرگ شدی خودتو بزن ب اون راه

همش میزنم به اون راه ولی بابام فکر میکنه آروم حرف میزنه


در حال ترمیم 🥀💔 .ممنون میشم اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرستی منم برات میفرستم

نمیدونم در دایره لغات من هیچ حرفی زشت نیست سخت نگیر اگه ب تو توهین نشه دیگه مشکلی نیست🤣

به من ک توهین نشده ولی کلا زشته

در حال ترمیم 🥀💔 .ممنون میشم اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرستی منم برات میفرستم

اگر میتونی که اهمیتی نده ولی اگر خیلی اذیتی بعدش ی تیکه کوچولو به مامانت بندازه جوری که بفهمه متوجه ...

اذیت که چه عرض کنم

مامانم همش میگه زشته بابام ول کن نیست

من سرمو میکنم تو گوشیم یا حتی دیگه نگاه میکنم ولی...

در حال ترمیم 🥀💔 .ممنون میشم اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرستی منم برات میفرستم

بابای من که علنا با مادرم شوخیهای جنسی میکنه.ما ام همه متاهل، اصلا خجالت نمیکشه.من باید توی این سن ب ...

🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️کاش ازدواج کنم زودتر برم راحت شم


در حال ترمیم 🥀💔 .ممنون میشم اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرستی منم برات میفرستم

حرف زشتش رو نزدم کلی گفتم از خرکاتشون متوجه میشم

خب عزیزم متوجه بشی خب زن و شوهرن کار انرمالی نکردن که

فقط 22 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

به او سلام نکردم، نه از بی‌مهری، که از دانستن. دانستن اینکه بعضی پیوندها، حتی اگر با لبخند آغاز شوند، پایانی جز درد ندارند. و ای کاش هیچ وقت نمی‌دانستم که تو آغاز دردی و آغاز پایان تمام من؛ پایان آرزوهای هزار رنگ دخترانه‌ام، پایان تمام زنانگی‌های رخنه کرده در وجودم. و من می‌دانستم که با آغاز تو، پایان خود را آغاز می‌کنم. و من رهایی از بند آغوشت را برگزیدم، که باز هم پایانی جز به آغوش کشیدن خاکستر آرزوهایم نداشت. و امروز در امتداد درد رها کردنت، به خود می‌پیچم. و این کم‌ترین بهایی است که تلاقی نگاه‌هایمان بهم داشت. و من ناگزیرم که بپذیرم، تو برای من در عظمت یک رویا باقی خواهی ماند. این درد آمیخته به عشق و حسرت، آخرین مرثیه‌ای بود که تو برای من باقی گذاشتی. و ما از آغاز وارثان درد بودیم و سال‌هاست که محکومیم به تحمل... تو زیباترین حزن من بودی. عزیزترین زخمم بودی.و اینکه با افعال گذشته از تو یاد می‌کنم، غم‌انگیزترین شکل انقراض است که برگزیده‌ام. یاد تو هنوز در قلبم زنده است، اما سایه‌ات بر زندگی‌ام سنگینی می‌کند. هر لحظه‌ای که بدون تو می‌گذرد، حسرتی عمیق در دل من می‌افزاید. تو به من آموختی که چگونه عاشق باشم و چگونه درد را احساس کنم. در یاد تو، لبخندها و اشک‌هایم گره خورده‌اند و هر خاطره‌ای از تو را به عنوان یک نشانه از عشق و فقدان می‌نگرم.و بزرگ‌ترین آموخته‌ام در این مبارزه نابرابر این بود که غم، بهایی است که برای عشق می‌پردازیم. و دردناک‌ترین قسمت آن این بود که هیچ وقت ندانستی دلم با ماندن بود؛ راه، اما راهِ رفتن... و تو نمیدانی چه رنجی‌ست، کشاندنِ تنِ خسته‌ای که خواهانِ ماندن بود.   7/7/1404   هر کدام از ما چیزی را از دست می‌دهیم که برایمان عزیز است فرصت های از دست رفته، احساساتی که هرگز نمی‌توانیم برشان گردانیماین بخشی از آن چیزی‌ست که به آن می‌گویند : زنده بودن…برای هر کسی یک اسم در زندگی‌اش است که تا ابد هر جایی بشنود ناحودآگاه برمیگردد به همان سمت ، یا از روی ذوق یا از روی حسرت و یا از روی نفرت...

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792