دیگه از دست شوهرم بریدم

یکی از همسایه های ماهم همیشه ساکت بود و گریه میکرد یا آروم از خونه با چشای گریون میزد بیرون یک بار آنقدر جیغ جیغ کرد و شکایت کشی مرده خیلی فرق کرده ..اصلا به همسایه فکر نکن پای آرامش و اینا هیچی ارزش ندارد.. همسایه ما بس که شوهرش وحشی بود هر هفته دعوا و شکستن وسایل ..شوهره میشکست .. الان هیچ صدایی نمیا

بچه کوچک گریه میکنه نیومده که برا شما نماز قرآن بخونه روزه بگیره به شوهرت بگو

ابرو با این چیا نمیره ..من همیشه میگفتم بیچاره زن همسایه چه مظلومه ایندفعه گفتم آفرین بلاخره فهمید چیکار کنه ..مطمعن باش فکر اونا هم همینه

برای بچه اولت هم همینقدر بدون اعصاب بود

فشار روانی داره. فشار بالا هم هست.نمی تونه هم بگه. نیاز به کمک و درمان داره.

خدا بهت صبر بده با این شوهر عتیقه که مسئولیت بچه خودشم به عهده نمیگیره

یه بچه اون وسط چه گناهی کرده. میدونی صدای داد و فریاد چه اثری روش میذاره؟

اسی اگه خواستی این کارو کنی بچه رو بذار خونه مادرت یکی دو ساعت . و بیا خونه رو بگیر رو سرت و تکلیف زندگیتو معلوم کن خخ

اگه میخوای دعوا کنی

چرا دلخوشی الکی به زن بیچاره میدید .بچه فکر کردی غول چراغ جادو عه که بزرگ شه مشکلات حل میشه

فقط اومدم بگم که درکت میکنم. شرایط همینطوری نمیمونه.

حقشه وقتی میبینه شوهرش انقدر تاپاله بوده چرا ازش بچه اورده

دلخوش الکی نیست من بچه هام شیر به شیر آوردم پدرم دراومد اما الان خداروشکر بزرگ شدن مدرسه میرن وقت اضافه برای خودم دارم...شوهرش هم احتمالا خسته ست البته باید کمک حال زنش باشه...ولی خب حالا که چاره ای نداره کمی برنامه ریزی کنه تا بچه هاش بزرگ شن....

وقتی پدر اصلا مراعات نمیکنه مادر ساکت باشه بچه بعدا به همین مادر میگه چرا آنقدر ضعیف بودی مثل ماها که به مادرامون میگیم .. ی زن بایدگاهی قوی باشه حتی جلو بچه

خب حالا ما کاری به این نداریم که چرا بچه آورده دیگه شده .. الان باید چاره ای پیدا کنه