ادم احساسی و پر از عشق و رمانتیکی بودم
این ادم تمام ذوقای منو کور کرد
احساسات منو مسخره میکرد
رمانتیکی منو نادیده میگرفت
تا الان من بعد چند سال زندگی با یه بچه دیگه طاقتم طاق شده
دیگه دلم نمیخواد بیاد سمتم
دوسندارم بهم محبت کنه
تا تونست اذیتم کرد با قد بازیش
یبار دست نوازش نکشید سرم ، با اینکه انتخاب خودش بودم
سه ماه دوست بودیم عین سه ماهشو التماس میکرد اجازه بدم بیاد جلو تا راضی شدم
الان این منم یه ادم سرد ، عصبی ، یسره داد میزنم
دلم مرده